در سال ۲۰۱۵ شخصی که سالها بود در فیسبوک بود دنبال کننده من بود به من مسیج داد ، در گذشته دیده بودم که ایشان در رشته فیلمسازی فعالیت دارند در کشور های اسپانیا ، ایتالیا و نروژ فعال بودند و دوره دیده بودند این شخص که یک نروژی محسوب می شد پروژه فیلمی را با من مطرح نمود و با اصرار فراوان و گفتن این که زاویه نگاه من و قابهایی که در عکسهایم میبندم بسیار با سلیقه ایشان در ارتباط است و قصد دارد من تصویر های فیلم جدیدش را خلق کنم ، بعد از ورود یشان به ایران ، چندین جلسه برای آشنایی با کار برگزار کردیم و به نوعی حس کردم که ایشان فقط با یک اسم فیلم میخواهند پروژه را پیش ببرند ، اما اشتیاق من باعث شد پا پس نکشم و ادامه دهم با ایده پردازی شکل فیلم را که قرار بود با تکنیک استاپ موشن پیش برود را تقییر دادم و به زیبایی پیش رفت و در روز پایانی از اعتماد من سو استفاده شد و در نبود من تمامی فایلهای عکس و فیلم ها ربوده شد و از دسترس من خارج شد ، شخص مذکور در حال خروج از مملکت بود ، تا اینکه نامه عدم رضایتم برای ساخت فیلم به دستش رسید و پروژه زیبایی که می‌توانست خلق شود در همانجا بخاطر زیاده خواهی شخص متوقف و به خاطره ای تلخ در ذهن تیم داجرایی تبدیل شد . ان عکس یک سکانس از این فیلم است ، نام هیچکس را ذکر نکردم برای ادای احترام به هنر .
